جانم فدایت مادر.
روزگار هزار بار از حضورت خدارا شاکرم.
دلتنگم برای دلتنگی هایت.لحظه مرگه برام وقتی اشکات را می بینم. ای کاش ...
ای کاش می توانستم اما ...
جانم فدایت مادر ...
مانده ام حیران و تنها !
انگاه که دوستان گم می کنند ادم ها را در میان ولبشو افکار تولیدی سیاسی جاهلان.
تهمت و برچسب زدن چه اسان است امروز.
مانده ام .....
روزگار غرق دوستان در منجلاب زندگی و روزمرگی....!؟
بازهم خوشحالم به دغدغه هایم و دلتنگی هایم.